گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

تعطیلات عید فطر

سلام دخترک مهمانواز مامان صبح سه شنبه روز عید فطر بابایی با کلی سوغاتی واسه گیتا خانم و یه مانتوی خوشگلم واسه مامان از مشهد برگشت (دستت درد نکنه بابایی) چهارشنبه هم عمو مجید و عمه سمانه و آرنیک و آتبین جون اومدن بیرجند آخه عصرش عروسی دعوت بودن بعد تموم شدن مراسم هم آمدن خونه ما . موقع امدنشون شما خواب بودی عمه سمانه که تو خواب تو رو دید گفت از قبل عید که ندیدمش چقدر بزرگ شده و کلی قربون صدقت رفت پسر عمه ها که بازی می کردن از شنیدن صدای اسباب بازیها بیدار شدی اخه کافیه بخوام وسایلت رو جمع و جور کنم هر جای خونه که باشی و صدای وسایلت رو بشنوی بدو بدو خودتو می رسونی و شروع می کنی...
11 مرداد 1393

اخرین افطاری امسال

  سلام دختر بامحبت مامان دیشب افطاری دعوت پدر بزرگ و مادر بزرگ طاهاجون بودیم دستشون در نکنه یه افطاری خوشمزه من که کلی چایی خوردم آخه چایی خیلی خوش طعمی بود منم که حسابی تشنه بودم شما هم طبق معمول سوپ خوردی و البته برنج بعد افطار طاها جون اسباب بازی هاشو آورد و ۲ نفری باهم بازی کردین و بعدشم نقاشی شما همش می رفتی دفتر طاها جونو خط خطی می کردی واسه همون واست یه دفتر آورد تا توی اون نقاشی کنی ولی شما بازم گیر داده بوده به دفتر طاها اونم اعصابش خورد شده بود هی بلند می شد یه چیزی می داد دستت که تو سرگرم بشی و بیخیال دفترش اما شما هم انگار نه انگار اون طفلکی هم هی می گفت من که بهت دفتر...
6 مرداد 1393

افطاری خودمون

امشب فامیلا رو افطاری دعوت داریم انشاا... به خوبی برگزار بشه سلام خوشگل مامان با اون پیراهن گل گلیت دیشب فامیلا افطاری دعوت ما بودن مامان هم یه ساعت زودتر رفت سالن تا میزا رو با کمک پیشخدمتها بچینه (جهت نظارت بر رعایت موارد بهداشتی) همه چی رو از خرما و نبات و پنیر و سبزی  منتو ظرفها می چیدم و  خانما سلفون می پیچیدن . مهمونا که کم کم رسیدن بعد صرف نان و پنیر سبزی و چای و یه سوپ خوشمزه که یه پیالش نصیب شما هم شد شام رو آوردن چلو کوبیده با ریحون خدایی خوشمزه شده بود در کل همه چی عالی بود بعد شام و صرف میوه که زحمت برشش رو بابایی کشیده بود یه سوپرایز داشتیم واسه اله...
4 مرداد 1393

یا علی

شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود سلطان سخا و کرم و جود علی بود هم آدم وهم شیث وهم ادریس و هم الیاس هم صالح پیغمبـر و داوود علی بود شهادت اسوه گذشت و مردانگی حضرت علی (ع)  تسلیت باد خدایا شب قدر است و قدر شب قدر تو میدانی به قدر من ننگر، قدر خویش اعطا کن . . . آمین ...
29 تير 1393

افطاری مامانی

سلام خوردنی مامان روز سه شنبه افطاری دعوت مامانی بودیم مثلا می خواستم زود بریم که از بد شانسی خواب موندیم و با صدای زنگ تلفن خاله رویا از خواب پریدم  که می گفت معلومه شما کجایین و ماهم که تازه از خواب بیدار شده بودیم خلاصه با یه ۴۰ دقیقه ای تاخیر رفتیم  پدر یزرگ و خاله مامان با پسر خاله و خانم عزیز و دوست داشتنیشون الهام جان(مامان و بابای اروین جون ) آیداجون - همسرش - دختر کوچولوشون گلاله جون و مهزاد جان دختر دایی های مامان -بابا جون و عمه سهیلا و همسرش - پدر بزرگ و مادر بزرگ و مامان و بابای طاها جون و البته دوست جونه شما آقا طاها همگی بودن. یکی از خوبیای رمضان اینه که به ب...
25 تير 1393

افطاری تو پارک

 سلام عزیزک مامان روز شنبه افطاری دعوت پدر بزرگ و مامان بزرگ آرنیک جون و آتبین جون بودیم پارک شهدای گمنام یه ۷۰-۸۰ نفری بودن سفره انداخته بودن اونم چه سفره ای چه غذاهای خوشمزه ای دستشون درد نکنه کلی زحمت کشیده بودن هوا هم که عالی بود خلاصه دور همی حسابی چسبید شما هم چون قبلش خوب خوابیده بودی اونجا حسابی خوش اخلاق بودی و اصلا با کسی غریبی نکردی  راستی امسال مامان بعد ۲ سال روزه خواری به جمع روزه داران پیوسته و یه ۲-۳ روزی هم شده که دیگه شی شی تعطیل شده خوب آخه دیگه دخترم بزرگ شده ولی دیشب وقتی تو خواب به اون چهره معصومت نگاه می کردم ناخوداگاه یاد حرف یکی از همکارام افت...
23 تير 1393