عاشورای 97
به خاطر مریضیه گیتا جون دوشنبه و سه شنبه ی هفته ی پیش اداره نرفتم . فقط روز سه شنبه ظهر با هم رفتیم سه تا مهد تا اگه خدا بخواد امسال بری پیش 2 (مهد شاپرک - مهد ایدین و مهد عاطفه ها که قبلا هم می رفتی) البته امسال به خاطر مریضیت عاشورا درخش نرفتیم و فقط خونه بودیم . ولی عمه سمانه و پسراش (ارنیک و اتبین جون) امده بودن بیرجند . روز تاسوعا پسرا با باباجون (پدربزرگ)رفته بودن مسجد و بعد بابا رفت اونجا دنبالشون و برای ما هم از هیئت غذا اورد و شبش هم من واسه نهار بردیا و گیتا کتلت درست کرده بودم که چون ظهرغذا از هیئت اوردن شب اونا رو ساندویچ کردیم و به اتفاق عمه سمانه و عمه سهیلا رفتیم پارک که شما و بردیا جون ایه کم بازی کنین و حال و هواتون عوض بش...