عکسهای جامانده-روزهای پایانی مرداد 98
سلام وروجکای مامان
تو پست های قبلی گفتم که قبل مراسم دامادی دایی رضا دخترعموهای بابا (مرضی جون و منصوره جون و زهره جون ) امدن ایران البته مرضی جون زودتر امد و یه چند روزی هم بیرجند موند و ما هر شب دعوتی بودیم ولی منصوره جون و زهره جون دیرتر آمدن ومشهد موندن ( آخه زن عموی بابا مشهد زندگی می کنه ). یه چند روز قبل جلسه دایی رضا که واسه خرید لباس رفته بودیم مشهد زهره جون ما رو شام هتل درویش دعوت کرد .البته دختر عمه های بابا که مشهد زندگی می کنن با خانواده و عمه صدیقه و همسرشون و اون یکی زن عموی بابا( مامان فرشته جون و ناهید جون) هم دعوت بودن . جالب اینکه یه هفته بعد هم وقتی دوباره می رفتیم مشهد ایندفعه واسه مراسم دایی رضا تو مهمانسای جهانگردی بیدخت گناباد موقعی که واسه نهار توقف کردیم زهره جون و منصوره جون رو اونجا دیدیم که می رفتن بیرجند
😍چهارشنبه شب 30 مرداد -هتل درویشی مشهد😍
🤩پنجشنبه ظهر 31 مرداد -نهار خونه عمه سمانه بودیم 🤩