گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

سفر به مشهد

1397/11/23 9:28
212 بازدید
اشتراک گذاری

از تو مهر واسه گيتا جون مشهد نوبت دكتر گرفته بودم كه واسه ١٧بهمن نوبت داده بود واسه همون چهارشنبه راهي مشهد شديم قرار بود مثلا صبح راه بيفتيم ولي تا جنبيديم شد ساعت ١/٥ ظهر و به اجبار تا رسيديم مشهد مستقيم رفتيم مطب دكتر كه ٧ عصر نوبتمون بود و از اونجا هم واسه شام رفتيم شبديز

روز بعد تا بيدار شديم و صبحانه خوريم و من نهار گذاشتم واسه بيرون رفتن دير شد واسه همون چون هوا هم خيلي خوب بود بچه ها رو برديم پارك سر كوچه كه جديدا زدن و بعد نهار هم عصر رفتيم سناباد خريد و از اونجا هم پاساژ گوهرشاد

روز جمعه هم صبح رفتيم سمت خيابون كوشش كه دو تا مركز تجاري لوازم خانگي بزرگ داره كه متاسفانه مجتمع امير تعطيل بود و رفتيم اطلس كه جديد زدن ولي خيلي از مغازه هاش تعطيل بود خلاصه يه مقدار خريد كرديم و از اونجا واسه نهار رفتيم سمت شانديز كه ارم غذاش تموم شده بود و رفتيم شايان . شب هم رفتيم سمت خيابون كامياب و بعدش هم سناباد كه عمه سمانه زنگ زد شام بريم بيرون ولي چون خسته بوديم و تو سناباد هم يه جا اش نذري خورديم برنامه رو گذاشتيم واسه فرداش 

روز شنبه مصادف با وفات حضرت فاطمه ساعتاي ٣ رفتيم حرم و از اونجا هم امديم خونه و نهار كه چه عرض كنم و عصرانه خوريم ( مامان قرمه سبزي گذاشته بود ) و حاضر شديم رفتيم خونه ي عمه سمانه 

روز يكشنبه هم رفتيم خيابون دانشگاه مجتمع التون ( مركز خريد كفش) و از اونجا امديم خونه نهار خورديم و حاضر شديم رفتيم ديدن عمه صديقه و گل پسرش كه كلي بزرگ شده بود 

روز دوشنبه هم ظهر به سمت بيرجند حركت كرديم 

یه صبحانه خومشزه که با ماهیتابه قلبی که از مجتمع کوشش خریدیم درست کردم

پسر کوچولوی عمه صدیقه که بعد مدتها دیدیمش و کلی بزرگ شده بود

و دخمل ناز مامان

این عکسها هم مربوط به راه برگشته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)