تعطیلات نیمه ی آبان
سلام عشقای مامان
مثل سنوات قبل امسال هم وفات امام رضا رفتیم مشهد . چهارشنبه ظهر راه افتادیم و سر شب مشهد بودیم
مشهد هوا بارونی بود اول رفتیم در خونه ی بابا جون ازشون شله ی خوشمزه ی مشهدی گرفتیم (بابا جون اینا از اول هفته مشهد بودن) و بعدش رفتیم سمت خونه ی خودمون . تا وسایل رو جابجا کردیم و خونه رو هم یه تمیز کاری و شام خوردیم شد ساعت 1
روز بعدش هم بعد صبحانه رفتیم بیرون آخه بابا جون گفته بود ظهر واسه نهار بریم خونه ی یکی از دوستاشون که شله نذری می داد ولی گفتیم اول بریم یه دوری بزنیم ببینیم جایی بازه یه خریدی بکنیم بعد بریم اونجا این شد که چون همه جا بسته بود نه به خرید رسیدیم و نه به شله . یعنی وقتی رسیدیم تموم شده بود جالب اینجاست تو این ایام هر کسی رو تو خیابون می بینی یه سطل شله دستشه و بساط شله خوری تو مشهد این ایام براهه طوری که تو هر کوچه ای یکی در حال توزیع شله هست . یعنی به قول زبل خان کافیه دستت رو دراز کنی اون وقت ما از این همه نعمت بی نصیب موندیم و خلاصه دست از پا درازتر رفتیم رستوران احسان واسه صرف نهار و از اونجا هم برگشتیم خونه واسه استراحت
اما شبش همه جا باز بود و رفتیم سجادگردی و خرید واسه شما دو تا وروجک . واسه نهار روز جمعه هم دعوت عمه سمانه بودیم بازم رستوران احسان ولی شعبه ی جدیدشون که همگی بودن -بابا جون اینا و البته مرضی جون و عمو فرشاد - و کلی اونجا با آرنیک و آتبین جون بازی کردین . بعد نهار هم ساعتای 6.5-7 به سمت بیرجند حرکت کردیم البته بابا جون هم تنها با ما امد
در اولین فرصت عکسا رو می ذارم