اولين روز سفر
يعني رسما ياد داستان خانواده اقاي هاشمي تو کتاب اجتماعی ابتدائی افتادم
به قول بابا تو اين سفر تموم وسايل نقليه رو تست مي كنيم اول ماشين -حالا هم قطار -بعدش هواپيما . از فرودگاه اسپارتا تا هتل رو هم بايد يه ٣ ساعتي تو اتوبوس باشيم
ديشب ساعتاي ١١ به سمت مشهد راه افتاديم ونزديكاي ٤ مشهد بوديم صبح هم تا جمع و جور كرديم و از خونه راه افتاديم شد ساعت ١١ ترافيك هم وحشتناك بود ضمن اينكه اولين بار بود مي رفتيم راه اهن و مسير رو خيلي ياد نداشتيم و مجبور بوديم مرتبا تو مسير بپرسيم خلاصه وسطاي راه بابا گفت فكر نكنم به موقع برسيم و از قطار جا مونديم ولي خدا رو شكر يه ربع قبل حركت قطار رسيديم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی