اولین سلمونی گل پسری
سلام نفس مامان روز سه شنبه 5 شهریور که برنامه حرکت به سمت مشهد رو داشتیم جمع و جور کردن وسایل و چیدنش تو ماشین تا نزدیک ظهر طول کشید بعدشم رفتیم خیاطی لباس گیتا خانم رو تحویل گرفتیم و بعد اونجا هم بابا رفت مطب عمو صادق که یه کار تحویل بگیره تو این فاصله منم شما رو بردم ارایشگاه روبروی مطب عمو که خیلی هم معروفه تا واسه جلسه عروسی دایی رضا به قول معروف یه صفایی به موهاتون بدین . بر خلاف تصورم اصلا اذیت نکردی و تموم مدت مثل آقا سر جات نشسته بودی البته ناگفته نمونه که آقای ارایشگر هم خیلی مهربون بود و معلوم بود قلق بچه ها دستشه یه تایمی هم از جناب خان خواست به خاطر اینکه خیلی پسر خوبی بودی بیاد پیشت ...