گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

پسر مامان واستاده تو استانه ی 10 ماهگی

1396/4/20 1:37
173 بازدید
اشتراک گذاری

از دو روز قبل با کمک می تونم وایستم از دیروز هم مهارتم تو این کار بیشتر شده 

از روز شنبه یه پرستار جدید می یاد( خانم عارفی )که تو مهد کودک قبلیت(مهد عاطفه ها)به عنوان مسئول اشپزخونه کار می کرد یه خانم نسبتا سن بالا . یادمه اون موقع که من یه چند باری باهات امدم مهد خانم تر و تمیز و فرزی بود و یه چند وقت بعدش شنیدم دیگه مهد نمی یاد . واسه همون هفته ی قبل شمارشو از مربی قبلیت (الهام جان)گرفتم و باهاش تماس گرفتم که خدا رو شکر سر کار نمی رفت و قرار شد از اول هفته بعد بیاد و نهایتا یکشنبه از تعطیلیه یک روز در هفته استفاده کردم و گفتم خانم امد .خدا رو شکر خوب بود و از دیروز هم تنهایی با شماهاست البته شما از دوشنبه صبح با بابا می ری کلاس و ظهر با سرویست برمی گردی

البته یه خوبی این خانم اینه از وسط روز دخترش می یاد پیشش که هم یه دست کمکی برای مامانشه و هم تایمی که شما می یای خونه کمک خوبی برای نگهداریه شماست به خاطر شیطنت هات می گم

ان شاا... که این دفعه دیگه مشکلی پیش نیاد

پسندها (6)

نظرات (10)

مامانی رضا
20 تیر 96 8:34
قربونت بشه خاله انشالا سالم باشی عزیزم
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان سيد امير علي و سيد امير حسين
20 تیر 96 12:29
الهي چه قدر جيگره.خدا حفظش كنه
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ممنون خاله جونی . خدا گل پسرای شما رو هم حفظ کنه
مامان صدرا
22 تیر 96 13:42
خاله فدای پاهای کپلوت بشه جییییییگر
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
خدا نکنه خاله جونی
rezvan
28 تیر 96 23:57
تنها یک چیز است که؛ برآورده شدن رویایی را ناممکن می سازد و آن، ترس از شکست است. هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن، به دنبال نشانه‌ها برو…
rezvan
29 تیر 96 0:00
به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .
rezvan
29 تیر 96 0:01
ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺼﯿﺎﻥ ﺷﺪ ﺳﻬﻤﺶ ﻓﻘﻂ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﻭ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺷﺪ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﻟﻒ ﺗــﻮ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺷﺪ
rezvan
29 تیر 96 0:03
آنقدرها هم که سختش میکنند ، نیست ! امشب را با خدا رفیق باش خدا پشت تمام آرزوهای تو ایستاده حرف هایت را آرزوهایت را با زبان خودت ، بی پرده به او بگو شاید در " تقدیرت " نوشته باشد هر چه خودش بخواهد ...
rezvan
29 تیر 96 0:04
امروز شعر شدمـ میانِ نوشٺہ هاے روے ڪاغذ اٺ بیا بخوان مرا شاید بہ دِلٺ نشسٺمـ ....
rezvan
29 تیر 96 0:05
زندگی همان شیوه ی مهرورزی ماست. دوست داشتن تمام نشدنی ترین ثروتی ست که هرکس دارد.
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ممنون رضوان جونم مثل همیشه زیبا بود