پسر مامان واستاده تو استانه ی 10 ماهگی
از دو روز قبل با کمک می تونم وایستم از دیروز هم مهارتم تو این کار بیشتر شده
از روز شنبه یه پرستار جدید می یاد( خانم عارفی )که تو مهد کودک قبلیت(مهد عاطفه ها)به عنوان مسئول اشپزخونه کار می کرد یه خانم نسبتا سن بالا . یادمه اون موقع که من یه چند باری باهات امدم مهد خانم تر و تمیز و فرزی بود و یه چند وقت بعدش شنیدم دیگه مهد نمی یاد . واسه همون هفته ی قبل شمارشو از مربی قبلیت (الهام جان)گرفتم و باهاش تماس گرفتم که خدا رو شکر سر کار نمی رفت و قرار شد از اول هفته بعد بیاد و نهایتا یکشنبه از تعطیلیه یک روز در هفته استفاده کردم و گفتم خانم امد .خدا رو شکر خوب بود و از دیروز هم تنهایی با شماهاست البته شما از دوشنبه صبح با بابا می ری کلاس و ظهر با سرویست برمی گردی
البته یه خوبی این خانم اینه از وسط روز دخترش می یاد پیشش که هم یه دست کمکی برای مامانشه و هم تایمی که شما می یای خونه کمک خوبی برای نگهداریه شماست به خاطر شیطنت هات می گم
ان شاا... که این دفعه دیگه مشکلی پیش نیاد