گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

نظرات (8)

مامانی رضا
4 اسفند 94 11:23
واااااااااااااااااااي الهي قربونت بشه خاله تو چقدر خوشگل شدی با این موهای چتری عسیس دلمممممممممممم خوردنی تر از کباب شدی نوش جونت عزیز دلم
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
مرسی خاله جونی دوست دارم همراه همیشگی من
مامانی رضا
4 اسفند 94 11:24
به به به این گل دختر کدبانو منم میخاااااااااااام
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ان شاا... افتخار بدین تشریف بیارن در خدمت باشیم
بابایی
4 اسفند 94 11:51
به به نوش جان عزیزم ،بابایی قربونت بره که عاشق جوجه کباب خوردن پایه آتیشی.در ضمن ممنون از زحمات مامانی برای خوابوندن جوجه ها و عکسها.
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
مرسی بابا جون و ممنون بابت کباب های خوشششششششششششمزه ای که درست می کنی دوست می دارم این مدلی کباب خوردن رو
بانو
4 اسفند 94 16:25
سلام عزیزم خوبی؟ دخترتون فوق العاده ناز و زیباست خداحفظش کنه شما بیرجند زندگی میکنید؟ من هم دوسال ارشدمو بیرجند بودم
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ممنون عزیزم محبت داری بله بیرجند زندگی می کنیم . ان شاا... که با دل خوش و خاطرات خوب از بیرجند رفتین
بانو
6 اسفند 94 9:22
سلام عزیزم مرسی که اومدی به وبلاگم اکثر کسایی که من دیدم تو یه شهری دانشجو هستن همش از اون شهر مینالن نه که اون شهر بد باشه بلکه دوری راه و فشار درسی خود به خود اون حس بد رو واسشون میاره.اما من حتی تو دوره دانشجوییم هم عاشق بیرجند بودم بیرجند شهر فوق العاده آرومیه با مردم های خوب خیلی هم فرهنگشون شبیه ما کرمانی ها بود. با وجود اینکه من دانشکده شیمی دانشگاه شوکت بودم و خیلی اونجا سختگیرن اما من خیلی بیرجند رو دوست داشتم و دارم. و تصمیم دارم هر سال با همسری بیام بیرجند. عاشق بازار امامش(همون بازار سرپوش قدیمی)با اون عطاری ها و کشک ها تازه و عناباش بودم هر وقت از درس خوندن خسته میشدم میرفتم تو عطاری ها و خواربار فروشی هاش کلی خرید میکردم.نونهای بیرجند هم که فوق العاده هسیتن مخصوصا یه نون بود کنار دانشگاه آزاد که روش سبزی میریختن خیلی خوشمزه بود. خدا همسر و دختر گلتو واست حفظ کنه
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
سلام مرسی عزیزم امیدوارم خداوند شما و همسری محترمتون رو هم برای هم نگه داره و خدا رو شکر که از دوران بیرجند بودنتون به خوبی یاد می کنین بله حتما بازم به شهرمون سر بزنین و البته یادتون نره این سری سوغاتی شیرینی خونگی هم بخرین
بانو
8 اسفند 94 14:21
عزیزم تو پستهای قبلیت که خوندم گیتا خانم وقتی به دنیا اومد واقعا 1100 گرم بود؟؟؟خیلی عجیبه وقتی دیدم موهای تنم راست شد. چقدر ماشالله زود بزرگ شده
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
اره عزیزم اخه گیتا زمانی بدنیا اومد که تازه وارد هفت ماهگی شده بود اگه تو موهای تنت راست شد ببین من اولین بار که دیدمش و گفتن بیا اینم بچت باید بزرگش کنی چه حالی شدم انگار باری به سنگینیه یک کوه رو گذاشتن رو دوشهام ولی خدا رو شکر اگر چه خیلی سخت گذشت ولی بخیر گذشت
بانو
10 اسفند 94 9:25
سلام عزیزم واقعا کوچیک بوده. من نوزاد های سه کیلو و یا بیشتر رو دیدم اصلا نمیشه بهشون نگاه کرد و بغلشون کرد. اون وقت شما گیتای 1100 گرمی رو بزرگ کردین؟ خدا خیلی بزرگه. انشالله گیتا جونی سالم و تندرست باشه. راستی منم یه دختر عمو دارم کلاس هشتمه اسمش تو شناسنامه گیتا هست اما تو خونه بهش میگن لیدا
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
اره بانو جان خدا خیلی بزرگه و قطعا فقط خواست و کمک خدا بود که گیتا به اینجا رسید
biiitaaa
8 فروردین 95 12:43
در شکفتن جشن نوروز براتون سلامتي و بهروزي، طراوت و شادکامي، عزت و کاميابي را آرزومندم.خيلي خوشحال ميشم عزيزم به منم سر بزنين
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ممنون خانمی منم برات همین آرزو رو دارم