دورهمی خانوادگی
سلام ملوسک مامان
وقتی ادم یه عزیزی رو از دست می ده تازه می فهمه چفدر فرصت در کنار هم بودن می تونه کوتاه باشهواسه همون تو هفته گذشته مامانی به خاله ها زنگ زد و پیشنهاد داد هر هفته پنج شنبه شب خونه یکی دور هم جمع بشیم که همگیشون استقبال کردن ولی به خاطر وضعیت کار خاله بیتا این برنامه شد هفته درمیون و خلاصه این پنجشنبه همگی اومدن خونه ما و اگرچه خاله بیتا چون طاها جون یه خورده سرما خورده بود و تب داشت و درنتیجه کم حوصله بود یه نیم ساعت بیشتر نموندن و قبل شام رفتن و جاشون خیلی خالی بودولی روی هم رفته شب خوبی بود و به همه خوش گذشت
ظهر جمعه هم رفتیم پارک که شما کلی تاب بازی کردی و طبق معمول با کلی بادکنک برگشتیم خونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی