جشن تولد منه به چه شب قشنگیه
جشن تولد منه به چه شب قشنگیه
خاله بیتا دیروز اومد خونمون و عکسهای تولد گیتا خانم بالاخره به دستمون رسید .
جشن تولد منه
به چه شب قشنگیه / دلم چه تاب تاب می زنه / می گه خونمون مهمونیه / جشن تولد منه / مبارکه مبارکه / تولدم مبارکه
یه دو روز بعد عروسی عمه سهیلا که ۱۷شهریور بود بابایی گفت حالا که همه هستن تولد گیتا جونی رو هم بگیریم 
.روز عروسی عمه سهیلا رفتیم اتلیه و کلی از گیتا خانم و بعدش هم ۳ نفری عکس گرفتیم 
و یکی از همون عکسا رو انتخاب کردیم که بابایی صبح روز تولد بردش قنادی که بندازن رو کیکش . تولد رو تو سالن مرضی جون گرفتیم و قبل رفتن به سالن گیتا جونی رو بردیم اتلیه نزدیک خونه و با کیکش و تکی کلی ازش عکس گرفتیم کیکش خیلی بامزه شده بود و همه می گفتن چه ایده خوبی خیلی خوشگل شده حتی آقای عکاس گفت یه تیکه از کیکش رو نگه دارین که فردا با کیک دوباره بیارینش اتلیه تا اون با کیک بازی کنه و منم ازش عکس بگیریم که دیدیم ای بابا به دردسرای بعدش نمی ارزه . خلاصه شب خیلی خوبی بود 
و یکی از دوستای باباجونی که برای عروسی عمه سهیلا با خانوادش از اصفهان آمده بود و صدای خیلی قشنگی هم داشت بودن که کلی با صداش مجلس رو گرم کرد
و با رقص نوری هم که گرفته بودیم حال و هوای دیگه ای به جلسه داده بود 
خلاصه خاله مامانی و فارا و فروزان جون - عمه سمانه و عمو مجید و و دو تا پسر عمه جونی - عمو و زن عمو و فرشته جون دختر عموی بابایی - عمه صدیقه و عمه سهیلا -عمو صادق و خاله مینا و مامانی و بابایی بابایی و مامانی و خاله رویا و دایی رضا و طاها جون و مامانی و باباییش -خلاصه همه بودن و حسابی به همه خوش گذشت 
و بعد شام هم چون دیگه دیر وقت شده بود و همه حسابی خسته شده بودن جلسه به پایان رسید 
روز عروسی عمه سهیلا
تو خونه نی نی کوچولو مهمونیه تولده / نی نی خودش نمی دونه شب تولدش شده / یه دونه کیک خامه ای مامان جونش پخته براش / نی نی به شمع روی کیک زل میزنه با اون چشاش / مهمونا هی دست میزنن تا نی نی رو بخندونن / تولدت مبارک رو با شعر و آواز می خونن
انشاءا... تولد صد سالگیت مادر
