یه شب بلند به اسم شب یلدا
امروز صبح که از خواب بیدار شدم هوا ابری بود و ظاهرا نزدیکای صبح بارون اومده بود حاضر که می شدم شما هم بیدار شدی و طبق معمول با گفتن مامان از همون سر جات منو صدا زدی دخترک سحر خیز مامان اما ازخونه که بیرون اومدم دیدیم وای داره برف می یاد اونم چه برفی
این شد اولین برف امسال تو روزی که شبش شب یلداست
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
یلداتون مبارک
از دیشب به دایره واژگانت کلمه پا هم اضافه شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی