گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

این چند روزه

1394/7/27 12:28
510 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

اول از همه برات بگم این چند روزه یه خورده سرما خورده بودی که از سه شنبه شب با سرفه شروع شد و چهارشنبه سرفه هات اینقدر شدید و ناجور شد که برات دارو شروع کردم و پنجشنبه نرفتم اداره و بردیمت دکتر که خدا رو شکر گفت یه سرما خوردگی جزئیه سرفه هات هم از روز جمعه تقریبا قطع شده دکتر هم همون داروهایی رو که برات شروع کرده بودم تجویز کرد من هر وقت برای درمان سرفت از داروی کیتوتیفن استفاده کردم خیلی زود جواب گرفتم(البته من به جهت سهولت استفاده قرصش رو بهت می دم  چون شربتش یه خورده بد خوره ) خلاصه برای اینکه شما تو مطب دکتر اذیت نکنی گوشی پزشکیت رو هم با خودم برده بودم و اونجا دادم بهت که تو فاصله ای که تو اتاق انتظار بودیم یه تعدادی از مریضای کوچولو رو ویزیت کردی تو اتاق دکتر هم تا چشمت به دکتر افتاد خودت رو انداختی تو بغل بابایی و زدی زیر گریه که سریع گوشیت رو بهت دادم و همزمان که دکتر معاینه ات می کرد شما هم شروع کردی به معاینه دکتر و گریه از یادت رفت آقای دکتر هم می گه نه مثل اینکه خوب بلدی . قد و وزنت رو هم چک کرد که خدا رو شکر گفت خوبه در حد متوسطه (وزنت 12.5 و قدت 92)موقع رفتن هم از ذوقت که داشتیم می رفتیم با خوشحالی با دکتر بای بای می کردی

ضمنا یکشنبه قبل هم برای آزمایش کم خونی و البته ازمایش انگل که از مهد خواسته بودن بابا و مامانی شما رو برده بودن بیمارستان محل کار خاله بیتا که سر خون گرفتن ازت کلی گریه کرده بودی آخه پرستار دفعه اول نتونسته بود ازت رگ بگیره و خاله بیتا از یه اقایی که ظاهرا با تجربه بوده خواسته این کارو انجام بده اونم از پشت دستت رگ گرفته بود البته هنوز هم که شده خاطرش یادت مونده و ازمون می خوای که اون اقاهه رو دعوا کنیم ولی خدا رو شکر الان که با خاله بیتا تلفنی صحبت می کردم گفت مشکل کم خونی نداری( واسه اینکه ان شاا... جواب ازمایشت مشکلی نداشته باشه یه نذر کوچولو هم کرده بودم )اما این مدت کلی واسه خودم فکر و خیال بافتم که خدا رو شکر همش بی خودی بود . خوب چیکار کنم دل مادره دیگه

ودیگه اینکه از روز پنج شنبه اول محرم روضه خونه مادر(مادر بزرگ مامان که خدا رحمتشون کنه سالها پیش فوت کردن) شروع شده و تا پنج شنبه ادامه داره تا حالا که فرصت نشده بریم ولی ان شاا... این پنج شنبه دوتایی می ریم

راستی تا یادم نرفته بگم شما دیگه تموم دندونای شیریت در اومده و الان 20 تا مروارید تو دهان کوچولوت داری

پسندها (5)

نظرات (3)

وحیده
27 مهر 94 13:06
salam elahiiiiii khanoom doctor shokolat che jaleb gita doctor ra moayene mikard elahiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
سلام ابجی جونم اره خوب شد همون گوشی رو بردم والا به خاطر خاطره ازمایش گرفتن چند روز قبلش کلی داد و فریاد راه می نداخت
مامان زهره
27 مهر 94 18:50
ای جون خاله خدارو شکر یه سرماخوردگی ساده بود امیدوارم عزیز دلم همیشه سالم وسلامت باشی امیدوارم عزاداریت قبول باشه گلم خیلی دوست دارم خوشگلم آرزوی من شاد بودن وسلامت توست
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
ممنون خاله جونی مهربونم
مامانی رضا
28 مهر 94 12:52
ای ججججججججووووووووووووووووووووووووووووووم خالهههههههههه عزیززززززززززززم خدارو شکر که بهتری... همیشه شاد و شلامت باشی و خدا مامان و باباتو سالم نگه داره عزاداریت قبول باشه گیتای قشنگم
مامانی گیتا جون و برديا جون
پاسخ
مرسی خاله جونی ان شاا... خداوند شما رو هم برای هم دیگه حفظ کنه