تولد گیتا جونی با تم باب اسفنجی
روز پنجشنبه مامان مرخصی بود و از صبح درگیر کارای تولد شما بودیم از تزئین خونه گرفته تا اماده کردن شام که زحمت باد کردن بادکنکاشو بابایی کشید اگرچه که عملا از دو سه روز قبل درگیرش بودیم از خرید وسایل تولد باتم باب اسفنجی و گیفتها (ماسک باب اسفنجی و مدادهای عروسکی ) گرفته تا سفارش کیک تولد و وسایل پذیرایی و شام
سمیه هم پنجشنبه صبح اومد و مشغول نظافت خونه شد . خلاصه با کلی بدو بدو با کمک خاله رویا بیشتر کارا رو روبراه کردیم و خاله رویا ساعتای 4 رفت خونشون تا اماده بشه و منم رفتم سراغ درست کردن ماکارونی
ساعت 5.5 هم بابا رفت خونه مامانی دنبال شما و بعدشم کیک و بمحض رسیدن امادت کردم و شما با بابایی دوتایی راهی اتلیه شدین منم موندم خونه تا حاضر شم ضمنا فراموش کردم بگم چون تم تولدت باب اسفنجی بود و باید لباس زرد می پوشیدی و لباس زرد هم پیدا نکردیم برات یه پیراهن دادیم بدوزن و اینجوری برای اولین بار رفتی خیاطی
خلاصه از ساعتای 6.5 مهمونا امدن و بعد جمع شدن همگی و کلی بزن برقص رفتیم سراع بریدن کیک و تو فاصله ای که مهمونا کیک میل می کردن کادو ها رو باز کردیم و بعدشم شام
یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد
بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
و خداوند شب و روز و تمام لحظات
با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد
اینم از کیک فسقل خانم بعد کلی ناخونک زدن
پ