پیشی پیشی ملوسم
دیروز عصر که می خواستیم بریم خونه مامانی تو فاصله ای که حاضر بشم بابایی شما رو برد دور میدون جلوی خونه تا سه چرخه سواری کنی وقتی امدم دیدیم با سه چرخه دنبال یه بچه گربه ای امان از دست دخترک نترس ما بیچاره پیشی کوچولو از دست شما نمی دونست کجا فرار کنه خونه مامانی هم که رسیدیم اولش یه خورده تو حیاط سه چرخه سواری کردی و بعدش با کلک اوردیمت داخل موقع بازی رفته بودی سراغ عینک آفتابی های زمان بچگی ما . اونا رو میزدی بچشمت و می رفتی جلو آینه خودتو نگاه می کردی و قاه قاه می خندیدی
پیشی پیشی ملوسم
می خوام تو رو ببوسم
خدایا این چه کاره
مامانم نمیذاره
بیا با هم بازی کنیم
دل مامانمو راضی کنیم
اینجا هم که مامان بیچاره رو هدف قرار داده بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی