باغ جانماز
اینم از نماز خوندن فسقل خانم ما
هروقت منو بابایی نماز می خونیم بدو بدو خودتو می رسونی عاشق بازی با مهر و تسبیح هستی و وول خوردن تو جانماز
باغ جانماز
از باغ جا نمازم *****آهسته پر کشیدم
رفتم به سوی باغی*****یک باغ سبز و خرم
دیدم که گل در آن باغ*****روییده دسته دسته
دیدم کنار گل ها*****یک شاپرک نشسته
آن شاپرک مرا دید*****پر زد به سویم آمد
او با خودش گل آورد*****گل را به چادرم زد
گفتم: به شاپرک جان*****این گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
این گل، گل نماز است
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی