اولین خبر اینکه ساعت 1 بامداد روز شنبه 29 مرداد عمه صدیقه زایمان کرد و پسر کوچولوش بدنیا امد و ما عصر شنبه که می خواستیم از مشهد برگردیم بیرجند سر راه رفتیم دیدنش بردیا جون هم تا چند روز بعد مسافرت درگیر یه سرماخوردگیه ویروسی بود که تو راه برگشت از تهران با تب شروع شد برنامه ی مولودیه هر سالمون هم که روز ولادت امام رضا بود به خاطر مشکلی که برای گیتا جونی پیش آمد و تا چند هفته ما رو درگیر داشت و البته خرابی آسانسورمون که متاسفانه به خاطر وضعیت جدید پیش امده و نبود قطعات همچنان خرابه کنسل شد و تصمیم گرفتم نذرم رو روز ولادت پدر امام رضا که دهم شهریوره برگزار کنم و احتمالا بعد مراسم یه تولد کوچولو هم واسه گیتا جونی بگیریم . اخه ...