عاشورای 96-درخش سلام عشق مامان امسال هم قسمت شد عاشورا بریم درخش و تو مراسم اونجا شرکت کنیم البته تاسوعا مامانی و دایی رضا و خاله بیتا و خاله رویا رفتن درخش ولی چون شما یه کوچولو سرما خورده بودی ترجیح دادیم نریم تا واسه فردا شما بهتر بشی ضمنا این روزا از اول محرم خونه ی مادر (مامان مامانی) هم مثل هر سال روضه بود که قسمت نشد بریم به جز روز اخر که اونم وقتی رسیدیم همه رفته بودن خلاصه صبح عاشورا تا بیدار شدیم و صبحانه خوردیم و وسایل بستیم و راه افتادیم شد ساعتای 11.5 و وقتی رسیدیم درخش هیئت نزدیک امارت اقای شریف بود که همه ساله قبل رفتن به مسجد جامع اونجا یه تجمع دارن . پیشاپیش همه کاروان شتر ...