پنجشنبه ای که گذشت
پنج شنبه شب - دامادی همکار بابایی ان شاا... خوشبخت و سعادتمند باشن یه کشف جدید : موقع شام از من نوشابه خواستی منم به هوای اینکه بلد نیستی با نی بخوری یه نی داخل بطری گذاشتم و گرفتم جلوت گفتم الان داخل نی فوت می کنی که یه هو چشمات یه جوری شد به خاطر گاز نوشابه منو می گی ...
نویسنده :
مامانی گیتا جون و برديا جون
14:02